![]()
RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
|
در عرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاء علی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی تقدیم به روی ماهت یا قائم آل محمدیمگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 +661 عثمان =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 قاصب ولایت محمدی 737-196 ضرب 14 معصوم = 541 عمر ابوبکر 541 با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 ابجد ابوبکر و عمر عثمان 1202 ابجد این آیه قرآن ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجدمتکبرین دین 786-245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر 541 مجرمی مردد 541 حرام لغمها ملحد دین 541 با قلدر ادیانو اسلام 541 به ابجد منافقان قرآن 673 - 132 اسلام = 541 عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد ظالم 971 -310 عمر = 661 عثمان 661 یا مرد پررو 661 اینتر 661 دروغ گو 1216 - 14 معصوم = 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202 -971 ظالم = 231 ابوبکر ظالم و مقصر دین میباشد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 نفاق 231 عصیان 231 دزده دین اسلامی 231 راه دزدی 231به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر ریاست کفر971 + 231 ابوبکر=1202 سه خلیفه 1202 ابجد سه خلیفه 1202 آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر سه خلیفه کفر 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 -971= ریاست کفر231 نفاق 231 دین حرام الهی 231 بکودن احمق 231 ابوبکر این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد میگویند یکی از ادله خلافت ابوبکر ،نزول آیه 33سوره زمر در شان او است.آیا این صحیح است؟ چاپ فرستادن به ایمیل میانگین امتیار کاربران: / 3 ضعیف عالی جناب ابوبکر - دلایل عزیزان اهل سنت برخلافت ابوبکر و پاسخ آنها میگویند یکی از ادله خلافت ابوبکر ،نزول آیه 33سوره زمر در شان او است.آیا این صحیح است؟ وَ الَّذي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون . الزمر / 33 . كسى كه سخن راست بياورد و كسى كه آن را تصديق كند ، آنان پرهيزگارانند ! . خلاصه جواب : اولاً : طبق روايت صحيح بخاري از قول عائشه كه هيچ آيهاي در قرآن كريم در حق ما نازل نشده است ؛ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ . صحيح البخاري ، البخاري ، ج 6 ، ص 42 . ثانياً : روايتي كه اين مطلب را براي ابوبكر ثابت ميكند ، از ديدگاه خود اهل سنت و به اعتراف بزرگان آنها ، جعلي و دروغ است . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 47 – 48 . فتح الباري ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 413 . ثالثاً : نظر حقيقي امير المؤمنين عليه السلام در باره ابوبكر و عمر همان است كه در صحيح مسلم آمده است كه آن حضرت آن دو نفر را دروغگو ، گناهكار ، حيلهگر و خيانتكار ميداند (كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا) . صحيح مسلم ج 5 ص 157 كتاب الجهاد باب حكم الفئ رابعاً : روايات بسياري در كتابهاي اهل سنت وجود دارد كه اثبات ميكند اين آيه از قرآن كريم در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است . (الذي صدق به هو علي كرم الله تعالى وجهه ). تفسير الآلوسي ، الآلوسي ، ج 24 ، ص 3 . الدر المنثور ، جلال الدين السيوطي ، ج 5 ، ص 328 . تفصيل مطلب : برخي از علما و مفسرين اهل تسنن ؛ همانند فخررازي و ... تلاش ميكنند كه ثابت كنند اين روايت در شأن ابوبكر نازل شده است و مراد از «صدق به» ابوبكر است ؛ اما با مراجعه به مصادر و منابع اهل تسنن ، در مييابيم كه اين مطلب صحت ندارد ؛ بلكه اين آيه در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است . ما براي اثابت اين مطلب به چند دليل از منابع و مصادر اهل سنت ، اكتفاء مي كنيم . هيچ آيهاي در حق خاندان ابوبكر نازل نشده است : محمد بن اسماعلي بخاري به نقل از عايشه دختر ابوبكر مينويسد : مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ . صحيح البخاري ، البخاري ، ج 6 ، ص 42 . هيچ آيهاي از قرآن كريم در باره ما خاندان نازل نشده است . طبق اين روايت كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن آمده است ، تمامي روايات ديگري كه در كتابهاي اهل سنت ، مبني بر نزول آياتي از قرآن كريم در حق ابوبكر ، جعلي و در تعارض با اين روايت است . ضعف سند روايت نزول آيه در حق أبي بكر : خود علماي اهل سنت اين روايت را تضعيف كردهاند . هيثمي ، عالم مشهور اهل سنت بعد از نقل روايت طولاني به نقل از امير المؤمنين عليه السلام در فضائل ابوبكر ، مي گويد : وعن أسيد بن صفوان صاحب رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لما توفى أبو بكر سجى بثوب فارتجت المدينة بالبكاء ودهش كيوم قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم وجاء علي بن أبي طالب مسترجعا مسرعا وهو يقول اليوم انقطعت خلافة النبوة ... فسماك الله في كتابه صديقا فقال والذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم وصدق به أبو بكر ... رواه البزار وفيه عمر ابن إبراهيم وهو كذاب . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 47 – 48 . هنگامي كه ابوبكر از دنيا رفت ، او را با پارچهاي پوشاندند ، مدينه از گريه مردمان به لرزش افتاد ؛ همانند روزي كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) از دنيا رفته بود . علي بن أبي طالب (عليه السلام) در حالي كه «انا لله وإنا اليه راجعون» را بر زبان داشت ، با سرعت آمد و فرمود : امروز خلافت پيامبر قطع شد ... خداوند تو را در كتابش صديق ناميد و فرمود: مراد از «جاء بالصدق» رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و مراد از «صدق به» ابوبكر است . اين روايت را بزاز نقل كرده است و در سند آن عمر بن ابراهيم است كه او بسيار دروغگو است . و ابن حجر عسقلاني در اين باره مي گويد : ومن طريق لين إلى علي بن أبي طالب الذي جاء بالصدق محمد صلى الله عليه وسلم والذي صدق به أبو بكر . فتح الباري ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 413 . از طريق علي بن أبي طالب (عليه السلام) با سندي كه قابل احتجاج نيست ، نقل شده است كه مراد از « الذي جاء بالصدق» رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و مراد از «الذي صدق به» ابوبكر است . امام علي عليه السلام ، ابوبكر را كاذب و غادر ميداند : نظر حقيقي امير المؤمنين عليه السلام در باره ابوبكر و عمر همان است كه در صحيح مسلم آمده است ؛ آنجا كه به نقل از خليفه دوم مينويسد : قَالَ فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ ،صلى الله عليه وسلم، قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ ،صلى الله عليه وسلم، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ،صلى الله عليه وسلم، « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ... ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ ،صلى الله عليه وسلم، وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ... . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 157 ، كتاب الجهاد ، باب حكم الفئ . پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زادهات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را . ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نميگذاريم ، آنچه ميماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناهكار ، حيلهگر و خيانتكار معرفي كرديد ...
پس از مرگ ابوبكر ، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو و گناهكار خوانديد . با اين حال چگونه ميشود كه امير المؤمنين عليه السلام در هنگام مرگ خليفه اول آمده باشد و آن سخنان را گفته باشد ؟ آيه در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است : از طرف ديگر ، روايات فراواني در كتابهاي اهل سنت وجود دارد كه اين آيه از قرآن كريم در حق امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است . از آن جايي كه در اين باره روايات بسياري وجود دارد ، ما به جهت اختصار به چند روايت بسنده ميكنيم . آلوسي ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسيرش مينويسد : وقال أبو الأسود . ومجاهد في رواية . وجماعة من أهل البيت . وغيرهم : الذي صدق به هو علي كرم الله تعالى وجهه . تفسير الآلوسي ، الآلوسي ، ج 24 ، ص 3 . ابو اسود و مجاهد در روايتي ، جماعتي از اهل بيت (عليهم السلام) و غير آنها گفتهاند : مراد از «الذي صدق به» علي (عليه السلام) است . و سيوطي در الدر المنثور مينويسد : وأخرج ابن مردويه عن أبي هريرة والذي جاء بالصدق قال رسول الله صلى الله عليه وسلم وصدق به قال علي بن أبي طالب رضي الله عنه . الدر المنثور ، جلال الدين السيوطي ، ج 5 ، ص 328 . و حاكم حسكاني در شواهد التنزيل شش روايت در اين باره نقل مي كند كه ما به سه تاي از آنها اكتفا ميكنيم : 810 ، حدثنا السيد أبو منصور ظفر بن محمد الحسيني رحمه الله حدثنا أبو الحسين علي بن عبد الرحمان بن عيسى بن مأتي بالكوفة ، حدثنا الحبري حدثنا الحسن بن الحسين العرني حدثنا علي بن القاسم ، عن عبد الوهاب بن مجاهد ، عن أبيه في قول الله تعالى : ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) قال : ( الذي ) جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، و ( الذي ) صدق به علي . شواهد التنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج 2 ، ص 178 . 813 ، في ( التفسير ) العتيق : وسعيد بن أبي سعيد التغلبي عن أبيه ، عن مقاتل بن سليمان ، عن الضحاك : عن ابن عباس ( في تفسير قوله تعالى : ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) ) قال : هو النبي جاء بالصدق ، و ( الذي ) صدق به علي بن أبي طالب . شواهد التنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج 2 ، ص 180 . 812 ، أخبرناه أبو عبد الرحمان محمد بن أحمد القاضي ب الريوند ) أخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد بن أحمد بن أيوب الزوري بالري أخبرنا أبو بكر الجعابي حدثنا الحسين بن علي السلولي بالكوفة ( أخبرنا ) محمد بن الحسن السلولي حدثنا عمر بن سعد ( الأسدي ) البصري عن ليث : عن مجاهد ( في قوله تعالى ) ( والذي جاء بالصدق وصدق به ) قال : ( جاء بالصدق ) رسول الله . و ( صدق به ) علي بن أبي طالب . ( رواه أيضا ) أبو بكر السبيعي عن الحسين به . شواهد التنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج 2 ، ص 179 – 180 . و ابن مردويه اصفهاني در مناقبش اين سه روايت را نقل ميكند : عن أبي هريرة : ( والذي جآء بالصدق ) قال : رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) ، ( وصدق به ) قال : علي بن أبي طالب ( رضي الله عنه ) . عن مجاهد في الآية قال : ( وصدق به ) علي بن أبي طالب . عن أبي جعفر ( عليه السلام ) : ( الذي جآء بالصدق ) محمد ( صلى الله عليه وآله ) . والذي ( وصدق به ) علي بن أبي طالب . مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) ، أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني ، ص 314 – 315 . و ابن عساكر نيز روايات فراواني را نقل ميكند كه ما فقط يكي از آنها را ذكر ميكنيم : عن ابن مجاهد عن أبيه في قوله عز وجل " والذي جاء بالصدق وصدق به " قال الذي جاء بالصدق رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) وصدق به علي بن أبي طالب . تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 42 ، ص 360 .
فضائل ابوبكر در قرآن؟!!
در قرآن در آيه 40، سورة توبه ميخوانيم:
الاّ تَنْصُروُهُ فَقَدْ نَصَرهُ اللّهُ اِذْ اَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَروُا ثانِيَ اثْنَيْنِ اْذْ هُما في الْغارِ اِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحْزَنْ اِنَّ اللّهَ مَعَنا فَاَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ اَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها ...:
اگر پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ را ياري نكنيد، خداوند او را ياري خواهد كرد (همان گونه كه در سختترين ساعات، او را تنها نگذارد) آن هنگام كه (در جريان هجرت) كافران او را (از مكّه) بيرون كردند، در حالي كه دوّمين نفر بود (و يك نفر همراه او بيش نبود) درآن هنگام كه آن دو، در غار بودند، و او به همسفر خود ميگفت: غم مخور، خدا با ما است، در اين موقع خداوند آرامش خود را بر او (پيامبر) فرستاد، و با لشگرهائي كه آنها را نميديدند او را تقويت نمود.
علماي اهل تسنّن،اين آيه را كه از دلائل معروف فضائل ابوبكر ميدانند،و ابوبكر را به عنوان يار غار خوانده، و براي تأييد خلافت او به آن تكيه مينمايند، و شعراي آنها با يادآوري همين عنوان، او را ميستايند، مثلاً سعدي ميگويد:
اي يار غار سيّد و صدّيق و راهبر
مجموعة فضائل و گنجينة صفا
مردان قدم به صحبت ياران نهادهاند
ليكن نه همچنان كه تو در كام اژدها[1]
اكنون با توجّه به مطلب فوق به مناظرة زير كه از شيخ مفيد (ره) نقل شده توجّه كنيد:
علّامة طبرسي در كتاب احتجاج و كراجكي در كنزالفوائد، از شيخ ابوعلي حسنبنمحمّدرِقّي،نقل ميكنند كه شيخ مفيد (ره) فرمود: شبي در خواب ديدم گويا به راهي ميروم، ناگاه چشمم به جمعيّتي افتاد كه به گرد مردي حلقه زده بودند، و آن مرد براي آنها قصّه ميگفت، پرسيدم آن مرد كيست؟، گفتند: عمربن خطّاب است.
من نزد عمر رفتم ديدم مردي با او سخن ميگويد، ولي من سخن آنها را نميفهميدم، سخنانش را قطع كرده و به عمر گفتم: بگو دليل بر برتري ابوبكر، در آية غار (ثاني اثنين اذهما في الغار ...) چيست؟
عمر گفت: شش نكتهاي كه در اين آيه وجود دارد بيانگر فضيلت ابوبكر است.
آنگاه آن شش نكته را چنين برشمرد:
1ـ خداوند در قرآن (آيه 40 توبه) از پيامبر ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ ياد كرده، و ابوبكر را دوّمين نفر قرار داده است (ثانِيَ اثْنَيْن(
2ـ خداوند در آية فوق، آن دو (پيامبر و ابوبكر) را در كنار هم، در يك مكان ياد كرده، و اين بيانگر پيوند آن دو است (اِذْ هُما فِي الْغارِ(
3ـ خداوند در آية مذكور، ابوبكر را به عنوان صاحب (رفيق) پيامبر ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ ياد نموده كه حاكي از درجه بالاي ابوبكر است (اِذْ يقول لِصاحِبِهِ(
4ـ خداوند از مهرباني پيامبر ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ به ابوبكر خبر داده، آنجا كه طبق آيه مذكور، پيامبر به ابوبكر ميگويد وَ لا تَحْزَنْ: غمگين نباش.
5ـ پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ به ابوبكر خبر داده كه خداوند ياور هر دو ما به طور مساوي، و مدافع ما است (اِنَّ اللّهَ مَعَنا (
6ـ خداوند در اين آيه از نازل شدن سكينه و آرامش به ابوبكر خبر دادهاست، زيرا پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ هميشه داراي آرامش بود و نيازي به فرود آمدن آرامش نداشت (فَاَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ(
اين شش نكته از آية مذكور، بيانگر برتري ابوبكر است، كه براي تو و ديگران قدرت بر ردّ آن نيست.
شيخ مفيد (ره) ميگويد: من به او گفتم: براستي حقّ رفاقت با ابوبكر را ادا كردي، ولي من به ياري خدا به همة آن شش نكته پاسخ ميدهم، مانند باد تندي كه در روز طوفاني، خاكستري را ميپراكند، و آن اين است:
1ـ دومّين نفر قراردادن ابوبكر دليل فضيلت او نيست زيرا مؤمن با مؤمن، و همچنين مؤمن با كافر، در يكجا قرار ميگيرند، وقتي كه انسان بخواهد يكي از آنها را ذكر كند ميگويد دوّمين آن دو (ثاني اثنين)
2ـ ذكر پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ و ابوبكر در كنار هم، نيز دلالتي بر فضيلت ابوبكر ندارد، زيراـ چنانكه در دليل نخست گفتيم ـ در يكجا جمع شدن، دليل بر خوبي نيست، چه بسا مؤمن و كافر در يكجا جمع ميشوند، چنانكه در مسجد پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ كه شرافتش از غار ثور بيشتر است، مؤمن و منافق و ...ميآمدند و در آنجا كنار هم اجتماع ميكردند، از اين رو در قرآن (آيه 36 و 37 معارج) ميخوانيم:
فَمالِ الَّذِينَّ كَفَروُا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ـ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ:
اين كافران را چه ميشود كه با سرعت نزد تو ميآيند، از راست و چپ، گروه گروه.
و همچنين در كشتي نوحـ عليه السّلام ـ، هم پيغمبر بود و هم شيطان و حيوانات، پس اجتماع در يك مكان، دليل فضيلت نيست.
3ـ امّا در مورد مصاحبت، اين نيز دليل فضيلت نيست، زيرا مصاحب به معني همراه است، و چه بسا كافر با مؤمني همراه باشد، چنانكه خداوند در قرآن ميفرمايد:
قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ اَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ...:
دوست (باايمان) او (ثروتمند مغرور و بيايمان) كه با او به گفتگو پرداخته بود، گفت: آيا به خدائي كه تو را از خاك آفريده كافر شدي (كهف ـ 37(
4ـ امّا اينكه پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمود: لاتَحْزَنْ (محزون مباش) اين دليل خطاي ابوبكر است نه دليل فضيلت او، زيرا حزن ابوبكر، يا اطاعت بود يا گناه، اگر اطاعت بود، پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ از آن نهي نميكرد، پس گناه، بود كه پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمود: اِنَّ اللّه مَعَنا (خدا با ماست) دليل آن نيست كه منظور هر دو باشند، بلكه منظور شخص پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ به تنهائي ميباشد، و پيامبر از خودش تعبير به جمع ميكند، چنانكه خداوند در قرآن از خود با لفظ جمع ياد كرده و ميفرمايد:
اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ: ما ذكر (قرآن) را فروفرستاديم، و ما قطعاً آن را نگهبانيم (حجرـ9)
6ـ امّا اينكه گفتي سكينه و آرامش بر ابوبكر نازل شده، با ظاهر سياق آيه، مخالف است، زيرا سكينه بر آن كس نازل شد كه طبق قسمت آخر آيه، لشكر نامرئي خدا به ياري او شتافت، كه پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ باشد، اگر بخواهي بگوئي هر دو (سكينه و ياري لشكر نامرئي) براي ابوبكر بود، بايد پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ را در اينجا از نبوّت خارج سازي، پس سكينه بر پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرود آمد، زيرا او در اين مورد (در غار) تنها كسي بود كه شايستگي آرامش داشت، ولي در قرآن در مورد ديگر كه هر دو آمده است،چنانكه در قرآن (آيه 26 فتح) ميخوانيم:
فَاَنْزَل اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤمِنِينَ: خداوند آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان فرو فرستاد. بنابراين اگر به اين جمله (آية غار) براي رفيقت استدلال نكني بهتر است.
شيخ مفيد گويد: او (عمر) ديگر نتوانست، پاسخ مرا بدهد، و مردم از دورش پراكنده شدند، و من از خواب بيدار شدم.[2]
________________________________________
[1]. بوستان سعدي، آغاز قصائد فارسي.
[2]. احتجاج طبرسي، ج 2، ص 326 تا 329
نظرات شما عزیزان: الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82 جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53 شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319 سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740 مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59 دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست |
تير 1400 4
خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 فروردين 1399 1 خرداد 1396 3 ارديبهشت 1396 2 فروردين 1396 1 اسفند 1395 12 بهمن 1395 11 آبان 1395 8 مهر 1395 7 شهريور 1395 6 مرداد 1395 5 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 بهمن 1392 11 |